یکی بود یکی نبود

برو ...

 

میخواهی بروی؟ 

خب برو… 

انتظار مرا وحشتی نیست 

شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود 

برو… 

برای چه ایستاده ایی؟ 

به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟ 

برو.. 

تردید نکن 

نفس های آخر است 

نترس برو… 

احساسم اگر نمیرد ...

بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست 

برو… 

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود 

پس راحت برو 

مسافری در راه انتظارت را میکشد 

طفلک چه میداند که روحش سلاخی خواهد شد 

برو… 

فقط برو….

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:23 ] [ farnaz ] [ ]


گفتی : عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

 

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود

 تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود

 تنگ بلوری دلت درست مثل دل من

 کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود

 وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی

 توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود

 چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم

 که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟

 تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید

 راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود

 دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات

 قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود

 یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و

 اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود

 تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی :

 عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود

 نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی

 کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود

 قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت

 کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:18 ] [ farnaz ] [ ]


چرا؟


برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم 

که هیچکسی نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را 

برای بار دوم برایت باز گوید. 

چرا مرا شکستی ؟چرا؟ 

اشعاری برایت سرودم 

که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و

مظلومیت چهره ات را توصیف کند 

چرا تنهایم گذاشتی ؟چرا؟ 

چهره پاک و معصومت را هزار بار

بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم 

چرا این چنین کردی با من ؟چرا؟ 

زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم. 

خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم. 

چرا این چنین شد/؟چرا؟ 

من که بودم؟ 

که هستم به کجا دارم می روم؟

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:10 ] [ farnaz ] [ ]


عشق چیست ؟؟؟

 

مادر گفت عشق یعنی فرزند.

 پدر گفت عشق یعنی همسر.

 دخترک گفت عشق یعنی عروسک.

 معلم گفت عشق یعنی بچه ها.

 خسرو گفت عشق یعنی شیرین.

 شیرین گفت عشق یعنی خسرو.

 فرهاد گفت: …. ؟

 فرهاد هیچ هم نگفت.

 فرهاد نگاهش را به آسمان برد؟ باچشمانی بارانی.

میخواست فریاد بزند اما سکوت کرد!‌

میخواست شکایت کند اما نکرد.

نفسش دیگر بالا نمی آمد؟

سرش را پایین آورد و رفت!

هر چند که باران نمی گذاشت جلوی پایش را ببیند!

ولی او نایستاد. سکوت کرد و فقط رفت.

چون میدانست او نباید بماند. و عشق معنا شد.

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:4 ] [ farnaz ] [ ]


تمام احساس من ...

 

تمام احساس من خلاصه ایست

 از مهربانی هایت که هوای عشق تو را دارد

 راز نگاه تو را دارد ، مثل چشمه ای زلال در قلبم میجوشد

 و در احساس تو جاری میشود …

 و این دلتنگی ها ، آخر خط همه دلواپسی ها،

رسیدن به آنچه برای رسیدنش لحظه ها را میگذرانیدم

و خاطره ها بر زندگی مان نقش میبندد

به امید آن روزی که عشقمان نقش بر آب نشود!

 کاش میشد از همان آغاز مال هم بودیم ،

نه اینکه نیمی از عمرمان گذشته باشد و همدیگر را پیدا کرده باشیم!

 این تویی عشق بی همتای من ، لحظه به لحظه با تو ،

تویی نفسهای من کاش همیشه

رنگ عشق در تصویر زندگی مان پر رنگ باشد ، 

نه اینکه بی وفایی بیاید و لطافت عشقمان را خدشه دار کند !

 کاش همیشه دلت مثل دلم بود ، همیشه بی قرار و منتظرت بود …

 و این تویی عشق جاودانه من ، لحظه به لحظه لمس شاعرانه من …

 تمام احساس من خلاصه ایست از مهربانی هایت

که هوای عشق تو را دارد ، راز نگاه تو را دارد ،

مثل چشمه ای زلال در قلبم میجوشد و در احساس تو جاری میشود …

 و این شور عشق آخر خط همه ی دلتنگی هاست ،

که رسیده ایم به جایی که نقطه آرامش است ،

رسیده ایم به جایی که تنها خواسته ی ما همان آرامش است …

 هر جا میروم عطر تو پیچیده در آنجا ،

و مست دیدار با چشمان ناز تو میشوم ،

من در آن لحظه یک دیوانه میشوم!

 گاهی فکر میکنم لایق تو نیستم ،

و میدانم ارزش تو بالاتر از این است که احساسم را به پای تو بریزم

 و این وابستگی ها ،

آخر خط همه خستگی ها رسیدن به آغوش هم است ،

و این ما هستیم که راز عشق را برای هم زمزمه میکنیم ،

آنگاه که همدیگر را در آغوش هم میفشاریم…

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, ] [ 15:14 ] [ farnaz ] [ ]


[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 22:34 ] [ farnaz ] [ ]


آمد و رفت یا رفت و آمد !!!!!

 

سالهاست که معنی این را نفهمیده ام

"رفت و آمد"

یا

"آمد و رفت"؟

آدم ها می روند که برگردند،یا می آیند که

بروند...؟

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 21:56 ] [ farnaz ] [ ]


[ پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ] [ 21:50 ] [ farnaz ] [ ]


آدمای ساده...

 

 

آدمای ساده....

آدمای راستگو....

خیلی زود و خیلی راحت عاشق می شن...

خیلی راحت احساسشون رو بُروز میدن.....

خیلی راحت بهت می گن که دوستت دارن....

خیلی دیر دل می کنن....

خیلی دیر تنهات می زارن....

اما....

وقتی زخمی بشن...

ساکت می شن...

اون موقع تنهات می زارن....

خیلی راحت میرن....و....

دیگه هم بر نمی گردن....

  


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:26 ] [ farnaz ] [ ]


 

خـــــــــدایا

عاشقـــان را با غــم عشق آشنا کن

به غـــم های دگـر غیر از غم عشقت رها کن

نو خود گفتی که در قلب شکسته لانـــه داری

ببین قـــلبم شکسته جانا به عهد خود وفا کن

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:20 ] [ farnaz ] [ ]


......................................

 

 

شعـرم را بــرای نــاشـری خـوانــدم !

خنــدیــد ...

بــا صـدای خــش دارش گفتــــ :

ایــن روزهــا کســـی بــرای عشـق و عــاشقـی تــره هــم خــورد نمـی کنــد !!

عشـق هــا تــوی " فیــس بــوکــــ " جــا مــانــده انـد ..!

دنیـای مــا عشـق را نمـی شنـاســد ..!

شعـــرم را از روی میــز شیکـــ بــرداشتــم و رفتـم ...

اشکــی از گـوشـه ی چشمــان مــردی کـه صــدایـش خـش داشتــــ چکیــد ..

بــرای شعــر تلخــم ... امـــا ...

چنــد روز بعــد آگهــی تــرحیمــش را در روزنــامه دیــدم ...

شعـرم را کنـــار آگهـــی تــرحیمــش چــاپـــــ کـرده بــودنــد ...!!

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:8 ] [ farnaz ] [ ]


نمی پرسه...


عشق نمي پرسه :اهل کجايي ؟

 فقط ميگه : تو قلب من زندگي مي کني !


عشق نمي پرسه : چرا دور هستي ؟

 فقط ميگه : هميشه با من هستي !


عشق نمي پرسه که دوستم داري ؟

 فقط ميگه : دوستت دارم ! 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:21 ] [ farnaz ] [ ]


اگه...


 

اگه دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن ، قول می دم سکوت کنم..


 اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی،

 

صِدام کن چون قلبم تنهاست..


اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدووم..


 اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم

 

اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم..

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:13 ] [ farnaz ] [ ]


دیگر نمیمانم...

 

ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم

 دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ،

ریشه ام را از جا کندی و راحتم کردی….

 راه خودت را برو ، کاری به کار دلم نداشته باش

 بیش از این مرا خسته نکن ، مرا بازیچه آن قلب نامهربانت نکن

 دیگه طاقت ندارم ، صبرم تمام شده و دیگر نای اشک ریختن ندارم

 ماندم و باور نکردی ، ماندی و در حقم بی محبتی کردی ، رفتی و شکستم

 دوباره آمدی و من شکسته لحظه ای شکفتم ، دوباره پرپرم کردی ،

ریشه ام را از جا کندی و راحتم کردی….

 نه خودت را میخواهم ، نه خاطره هایت را ، برو که عشقت را گذاشتم زیر پا

 گرچه هنوز برای دلم عزیزی ، گرچه گهگاهی هوس بودنت را میکنم ،

به سراغم نیا که دوباره دلم را نفرین میکنم

 راه خودت را برو ، بی خیال من شو ، نه قلبم به درد تو میخورد نه احساسم ،

اگر بازی را شروع کنم دوباره میبازم

 دیگر عشقت برایم رنگ و رویی ندارد ، آغوشت را باز نکن که جز هوس لذتی ندارد…

 نه افسوس گذشته را میخورم ، نه حسرت آینده را ،

دلم میسوزد که چرا قلبم را فدا کردم در این راه

 راهی که مال من و تو نبود ، اگر هم خودم خواستم ،

جنس تو از عشق نبود ، اگر عاشقت شدم اشتباه از قلب ساده ام بود…

 بعد از اینهمه بی وفایی هایت ، دیگر به دنبال چه هستی ،

با چه زبانی بگویم ، تو آن کسی که من میخواهم نیستی ،

نیستی که دلم را آرام کنی ، نیستی که در هوای سرد دلتنگی ها مرا گرم کنی...

 نه دیگر بودنت را نمیخواهم ، التماس نکن که دیگر نمیمانم!

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:55 ] [ farnaz ] [ ]


من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم

 

من تموم زندگیمو پای عشق تو گذاشتم 


خرج احساس تو کردم هر چی داشتم و نداشتم


واسه آبی نگاهت دلمو زدم به دریا


سیب ممنوعه رو چیدم مثل آدم واسه حوا


بین خطهای رو دستت خط زندگیمو دیدم


روی بوم کهنه ی دل طرح چشماتو کشیدم

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:33 ] [ farnaz ] [ ]


با تو بودن همه بدی ها رو یادم برد ....

 

با تو بودن همه بدی ها رو یادم برد ....

 وقتی دیدم توأم بدی ماتم برد ....

 دنیای غم و غصه عشق ورودیشه...

 همیشه با عشقه که غم و غصه شروع میشه....

 چشمام باز غرق خوابن ...

 غرق رویای تو...

 از این خواب ...

 از این عشق ...

 من میخوام تو باشی نه رویات ...

 عاشقم من...

 من عاشق میمونم...

 من با تو میمونم...

 تا وقتی که هستم از عشقت میخونم....

 من دیونه میشم وقتی تو نباشی ....

 وقتی که تو میری با یه غریبه حس میکنم اشکات انگار یه فریبه ....

 دیروز گفتم این دل خاکی دست تو...

 امروز خدا میدونه با کی هستی تو...

 حتی نخواستم من از تو یه فرصت ...

 بزار حالا که فرصت هست من از تو بپرسم ...

 چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 بگو هرچی بگی میشنوم من ...

 مگه اون چی داشتش بیشتر از من؟؟؟؟؟

 تو قول دادی با من باشی....

 نه من....

 منی که از هم پاشیدم....

 منی که با تو بودم هر صبح و تا شب...

 حالا تنهام انتظار داری با کی باشم؟؟؟؟

 حالا مثل این ثانیه های بی نوسان دارن میان و میرن و منو میدن عذاب...

 تو گفتی که قراره با من باشی بعد رفتی و منم رفتنتو بو کشیدم....

 واسه همینه که میبینی از غصه خونم...

 غمت زده به اعماق پوست و استخونم....

 خداحافظ و خیالت جمع. پشت سرت نمیگم که اون به من خیانت کرد.....

 به همه میکم من واسه اون کم گذاشتم....

 نمیگم که منو با یه کوه غم گذاشت رفت....

 چرا؟؟؟؟؟؟؟

 چون که نمیخوام تورو خرابت کنم....

 تو کاری نکردی که من نخوام حلالت کنم....

 فقط گفتی از هرچی دروغه سیری ولی حقیقت اینه که میری....

 آره برو و همونجا که میری بمون ....

 دوست دارمایی رو که میگفتی به من تو حالا میگی به اون.....

 امروز میفهمم که شاید تو حق داشتی من و تو از روز اول با هم فرق داشتیم ....

 من دیگه میخوابم و وقتی پا شم باز خاطراته که میمونه جلو چشام تا شب....

 خداحافظ....

 و سلام تنهایی ها....

 از فردا هر جای دنیا برم تنهام....

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:22 ] [ farnaz ] [ ]


مثل هیچ کس ...

 

مث اون موج صبوری که وفاداره به دریا

 تو مهی مثل حقیقت مهربونی مث رویا

 چه قدر تازه و پاکی مث یاسای تو باغچه

 مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه

 تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر

 مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر

 تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر

 تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر

 مث برق دو تا چشمی توی یک قاب شکسته

 مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته

 مث اون مهمون خوبی که میآد آخر هفته

 مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته

 مث پاییزی ولیکن پری از گل های پونه

 مث اون قولی که دادی گفتی یادش نمی مونه

 تو مث چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون

 تو مث یه آشنا تو غربت واسه یه عاشق مجنون

 تو مث یه سرپناهی واسه عابر غریبه

 مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه

 چشمه ی چشمای نازت مث اشک من زلاله

 مث زندگی رو ابرا بودنت با من محاله

 یک روزی بیا تو خوابم بشو شکل یک ستاره

 توی خواب دختری که هیچ کس و جز تو نداره

 تو یه عمر می درخشی تو یه قاب عکس خالی

 اما من چشمام رو دوختم به گلای سرخ قالی

 تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا

 بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها

 تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی

 مث شاگردای اول کمی مغرور و نجیبی

 دل تو یه آسمونه دل تنگ من زمینی

 می دونم عوض نمی شی تو خودت گفتی همینی

 تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه

 التماسش می کنی که بمون اون میگشه نمیشه

 مث یه تولدی تو مث تقدیر مث قسمت

 مث الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت

 مث نذر بچه هایی مث التماس گلدون

 مث ابتدای راهی مث اینه مث شمعدون

 مث قصه های زیبا پری از خوابای رنگی

 حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی

 پر نازی مث لیلی پر شعری مث نیما

 دیدن تو رنگ مهره رفتن تو رنگ یلدا

 بیا مثل اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد

 دید یارش داره میمیره موند ش و صرف نظر کرد

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ شنبه 4 آذر 1391برچسب:, ] [ 14:13 ] [ farnaz ] [ ]


آرزوهایم را از من نگیر...

 

آرزوهایم از از من نگیر به امید آنها زنده ام.

 امیدم را از من نگیر ای تنها آرزوی من.

 بگذار با آرامش زندگی کنم بدون هیچ درد و غصه ای .

 حالا دیگر نه غروری برای شکستن دارم و نه اشکی در چشمانم برای ریختن.

 تنها من مانده ام ، یک دل شکسته و دو چشمی که آرزوی دیدن تو را دارند.

 آرزوهایم را نگیر ای تو که رهایم کردی و

مرا در این دنیای بی محبت تنها گذاشتی .

 بگذار با بودن تو در قلبم دیگر هیچ کمبودی از محبت و عشق احساس نکنم.

 حالا که غرورم و قلبم را شکستی ، دیگر شیشه عمرم را نشکن.

 حالا که مرا با عشق خودت سوزاندی ، خاطرات با هم بودنمان را نسوزان.

 بیا و دوباره آن خاطرات شیرین را زنده کن و به من نفسی دوباره بده.

 منی که اینک خسته از زندگی ام را امیدوار به فرداهای با تو بودن کن.

 تنها با خاطراتت زنده ام ،

به عشق آمدنت و حضور دوباره ات در این قلب شکسته ام زنده ام.

 اگر هنوز هم نفس می کشم به هوای بودن تو است ای همنفسم.

 بگذار باور داشته باشم که هنوز هم عشق در این زمانه وجود دارد ،

نگذار دیگر عشق را یک کلمه پوچ و بی هویت بدانم ،

نگذار بعد از رفتنت بر نام عشق لعنت بگویم.

 هنوز هم عاشقم ، عاشق با تو بودن و به عشق تو زندگی کردن.

 آرزوهایم را از من نگیر که همه آرزوهایم تو و آن قلب بی وفایت است.

 امیدم را از من نگیر که تنها امیدم بودنت در کنارم است .

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 13:0 ] [ farnaz ] [ ]


کاش عاشق دل بی وفایت نبودم

 

کاش عاشقت نبودم ، که اینگونه بسوزم به پایت ،

که اینگونه بمانم در حسرت دیدارت

 کاش عاشقت نبودم که عذاب بکشم ،

تمام دردهای دنیا را بر دوش بکشم…

 که شبهایم را با چشمان خیس سحر کنم،

روزهایم را با دلتنگی و انتظار به سر کنم

 کاش عاشقت نبودم که اینگونه دلم سوخته نباشد ،

در هوای سرد عشقت افسرده نباشد

 کاش عاشقت نبودم که اینک تنها باشم ،

تو نباشی و من پریشان باشم ، تو نباشی و من دیوانه و سرگردان باشم…

 کاش عاشقت نبودم که اینک لحظه هایم بیهوده بگذرد ،

فصلهایم بی رنگ بگذرند ،تا حتی دلم به خزان نیز خوش نباشد…

 تقصیر خودم بود که هوای عاشقی به سرم زد ،

تا خواستم فرار کنم ، عشق تیر خلاصش را به بال و پرم زد ،

تا خواستم دلم را پشیمان کنم ، دلم ، دل به دریا زد….

 دل به دریا زد و بدجور غرق شد ، همه امیدهایم زیر آب محو شد….

 کاش عاشقت نبودم که اینک از دست تو ناله کنم ،

شب و روز دلم را سرزنش کنم ….

 قلبم میلرزد !

تمام وجودم تمنای آغوشی را میکند که آن آغوش رویاییست

که گاهی فکر میکنم رسیدن به آن محال است

 چشمانم دیگر از اشک ریختن سویی ندارند ،

چشمانی که تمام لحظه ها انتظار این را میکشند

که به دیدار چشمان تو بیایند کاش عاشق دل بی وفایت نبودم ،

بی نیاز بودم ،مثل خودت بیخیال بودم ، کاش مهم نبود برایم بودنت ،

دیگر احساس نیاز نمیکردم در تمام لحظه های نبودنت !

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:53 ] [ farnaz ] [ ]


نه از خاکم...

 

نه از خاكم نه از بادم نه در بندم نه از آدم

 نه آن ليلا ترين مجنون نه شيرينم نه فرهادم

 فقط مثله تو غمگينم فقط مثله تو دلتنگم

 اگر آبي تر از آبم اگر همزاد مهتابم

 بدون تو چه بيرنگم بدون تو چه بي تابم

 گل عشق تو هستم شبنمم باش

 دلم دنياي زخمه مرحمم باش

 زدرد بي كسي قلبم شكسته

 به شهربي كسی ها همدمم باش

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:49 ] [ farnaz ] [ ]


برو برای همیشه...

 

دستت را از دستهایم جدا کن ، سرت را از روی شانه هایم بردار ،

و برای همیشه از کنارم برو.

 برو که دیگر نمیخواهم عاشق بمانم ،

نمیخواهم دلتنگت شوم و در انتظارت بنشینم.

 برو که دیگر اشکی در چشمانم نمانده که برای تو بریزد.

 خیلی خسته ام ، میخواهم با تنهایی باشم ،

تنها در گوشه ای بنشینم و با خود درد دل کنم.

 برو ، برای همیشه ، فراموشم کن .

 فراموشم کن زیرا به فراموشی ات می اندیشم.

 اگر میخواهی گریه کنی ، در گوشه ای تنها بنشین و زار و زار گریه کن.

 نمیخواهم چشمهایت را خیس ببینم و دلم برایت بسوزد.

 دلم از سنگ شده ، دیگر یک ذره احساس در وجودم نیست.

 بس است هر چه مرا با عشقت شکنجه دادی و مرا در آتش عشقت سوزاندی.

 بس است هر چه سوختم و با عذاب عشقت ساختم.

 رهایم کن ، آغوشت را دیگر برایم باز نکن ،

دستانت را به سوی من دراز نکن

زیرا همان یک ذره غرورت را نیز خواهم شکست.

 برو و برای همیشه اسم مرا از قلبت خط بزن

و فکر با من بودن را از سرت بیرون کن.

 دیگر نمی توانم غم و غصه های لحظه های با تو بودن را تحمل کنم ،

هر لحظه به یادت باشم و با خود بگویم ( این دیوانه کجاست؟ )

 بس که به ساعت و ثانیه شمارش خیره شدم ،

خسته شده ام ، بس که به انتظارت نشستم تا تو بیایی دلشکسته شده ام.

 دستت را از دستهایم جدا کن ،

سرت را از روی شانه هایم بردار و برای همیشه فراموشم کن!

 فراموشم کن ، زیرا به فراموشی ات می اندیشم.

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:44 ] [ farnaz ] [ ]


حباب

 

به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت میکنه

این که آیندتو میبینی همش از گذشتت داره دورت میکنه

این که یادت بره کی بودی قدیم ممکنه هر کسیو پس بزنه

یه حباب گنده میترسه همشنکنه کسی همیش بهش دست بزنه

دست بزنه دست بزنه

یادته آرزو میکردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت

چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت

اون کلاه لبه داره گنده رو میکشی روی سرت نشناسنت

نشناسنت نشناسنت نشناسنت نشناسنت

ترست از اینه بفهمن که همش یه نمایش واسه دیده شدنه

یه ستارست که بخاطره غرور تا فراموش میشه سوسو میزنه

بیا فکر کن که چرا چی شد الان تو رو هر جا که میری میشناسنو

از اضافه ی دلایی که شکست فرش قرمز زیر پات میندازنو

تو که این مسیر سختو اومدی که هنوزم خستگیش تو تنته

هر چی گفتم با تموم تلخیاش یه تلنگر واسه ی بودنته

یادته آرزو میکردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت

چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت

اون کلاه لبه داره گنده رو میکشی روی سرت نشناسنت

( محسن یگانه )

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:59 ] [ farnaz ] [ ]


هر شب......


تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

بدینسان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب

تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه

چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها ....

خوشا بر من که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بیکسی، ها می کنم هرشب

تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:56 ] [ farnaz ] [ ]



نتـــــــــرس . . .

اگـــــــر همــــــــ بخـــــواهمــــــــ

از ایـــن دیــــــــوانـه تـر نمیــشومـــــــــ !

گفـــــته بودمــــــــ بی تـــو سخــــت میگــــــذرد

بـی انـصـافــــــــ !

حـــــرفمــــــ را پس میگــیرمـــــــــ

بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد!

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:52 ] [ farnaz ] [ ]


 

همــه ی مـــا
 

فقــط حســـرت بــی پــایــان یــــک

اتفــــاق ســـاده ایـــم

کــــه جهــــان را بـــی جهــــــت ،

یــــک جــــور عجیبــــی جــــدی گرفتـــــه ایــــم ...

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:50 ] [ farnaz ] [ ]


 

وقتی کسی تو را

عاشقانـــــــه دوست دارد

شیوه ی بیــان اســم تـو

در صدای او متفاوت است

و تــــو می دانی

که نامت
در لبهـای او ایمن است…!

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:48 ] [ farnaz ] [ ]


 

یک دم از خیال من نمیروی ای غـــزال من

دگر چه پرسی زحــــال من

تا هستم من اسیر کوی توام

به آرزوی توام دگـــر چه خواهی ...

 

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 19:44 ] [ farnaz ] [ ]


دلم گرفت از این روزا...

 

دلم گرفت از این روزا , از این روزای بی نشون

 از این همه در به دری , از گردش چرخ زمون

 دلم گرفت از ادما , از ادمای مهربون

 از این مترسکای پست , از هم دلای هم زبون

 تو هم که بی صدا شدی , آهای خدای اسمون

 آهای خدای عاشقا , تویی فقط دل خوشیمون

 اره دلم خیلی پره , از غمای رنگ و وارنگ

 از جمله دوستت دارم , دروغای خیلی قشنگ

 دلم گرفت از این روزا , از آدمای مهربون

 از توکه با ما نبودی , از اون خدای آسمون

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:55 ] [ farnaz ] [ ]


باز من ماندم و...

 

باز در چهره خاموش خیال

 خنده زد چشم گناه آموزت

 باز من ماندم و در غربت دل

 حسرت بوسه هستی سوزت

 باز من ماندم و یک مشت هوس

 باز من ماندم و یک مشت امید

 یاد آن پرتو سوزنده عشق

 که ز چشمت به دل من تابید

 باز در خلوت من دست خیال

 صورت شاد ترا نقش نمود

 بر لبانت هوس مستی ریخت

 در نگاهت عطش طوفان بود

 یاد آن شب که ترا دیدم و گفت

 دل من با دلت افسانه عشق

 چشم من دید در آن چشم سیاه...

 نگهی تشنه و دیوانه عشق

 یاد آن بوسه که هنگام وداع

 بر لبم شعله حسرت افروخت

 یاد آن خنده بیرنگ و خموش

 که سراپای وجودم را سوخت

 رفتی و در دل من ماند به جای

 عشقی آلوده به نومیدی و درد

 نگهی گمشده در پرده اشک

 حسرتی یخ زده در خنده سرد

 آه اگر باز بسویم آیی

 دیگر از کف ندهم آسانت

 ترسم این شعله سوزنده عشق

 آخر آتش فکند بر جانت.

 


Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر


[ پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:53 ] [ farnaz ] [ ]